وقت تفریح
وقت تفریح
اینجا همه چی پیدا میشه 
قالب وبلاگ
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان وقت تفریح و آدرس tafrihkade.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





لینک های مفید

 با رفیقم دعوام شده ,زنگ زده به دلارام گفته علی با یه دختره دیگه رفیقه , دلارام زنگ زد فحش و کشید به من و قطع کرد 

منم زنگ زدم به دوست دخترش گفتم حامد با یه دختره دیگس نسترن , دختره میگه " خاک به سرم , دیروز گفت بیا خونمون خالیه , نرفتم حتما ناراحت شده , بذا بش زنگ بزنم برم خونشون , بذا سر راه یه کادو هم براش بگیرم علی نه ؟ خدا کنه منو ببخشه"  
 
از وقتی ما با این دختره به هم زدیم , خودش هر روز خوشگل تر میشه , باباش گویا هر روز پولدارتر 
مثکه جلو پیشرفت خانوادشونو کلا گرفته بودیم ما .... 
         
 
سوار تاکسی بودم , دیدم یه دختر خوشگل و سنگین جلو نشسته, 
پیاده شد , دست کرد تو کیفش , گفتم مهمون ما باش خانوم خوشگله 
دیدم از تو کیفش یه قبض در آورد داد به راننده گفت 
" پس این قبض و بگیر بابا , وقت برگشتن برو عکسهای منم از آتلیه بگیر " 
ریدم به خودم, خواستم جمعش کنم , گفتم 
" دخترتون هستن , ماشالا چقد حالت چشما و فرم صورتشون شبیه شما بود " 
راننده گفت " بیخود شیرین زبونی نکن , دختر ناتنی منه , الان میبرم یه جا مهمون " کردن " و یادت میدم 
             
 
از بس شماره دوست دخترمو از حفظ گرفتم ورد زبونم شده, جایی اشتباه شماره ی اونو دادم ... 
امروز زنگ زده شاکی که تو لارجرباکس واسه چی میخوای علی ؟؟؟؟؟ 
       : 
 
با دلارام تازه آشنا شده بودم, بش گفتم من لیسانس و آکسفورد خوندم, خانوادم اونورن , خودم اومدم اینجا که با یه دختره نجیب ایرونی ازدواج کنم و ببرمش با خودم, 
دلارامم خر کیف شده بود کلا کم ما نمی ذاشت , هر چی میگفتیم گوش میکرد 
یه سری با خواهرش و دوست پسر خواهرش رفتیم بیرون, 
, دوست پسر خواهرش منو دید گفت به به , این که داش علی خودمونه, 
گفتن مگه شما همو میشناسید, 
پسره گفت اره بابا , ما کاردانی و با هم خوندیم تو آزاد ساوجبلاغ, بعدش این علی رفت که رفت, حالا از شما شنیدم که رفته کاردانی به کارشناسی و مثکه آکسفورد خونده اومده .... 
             
 
گشت ارشاد گرفته منو , زنگ زدن بابام بیاد , حالا تا بابام بیاد من نفسم حبس بود از ترس بابام , اومد کلی با اینا دعوا کرد که به شما چه ؟ خودم بهش اجازه دادم , مگه وکیل وصیه مردمید که سرویس کردید جوونارو؟ من و دوست دخترم مات و مبهوت ... گفتم ایول الان میرم یه استتوس به سلامتیش تو پیج پدر مینویسم 
اومدیم خونه در و که بست شرق خوابوند زیر گوش من , گفت تا یه هفته حق نداری پاتو بیرون بذاری پدرسگ, با کمربند سیاهت می کنم 
حالا دوست دخترم حرفامو باور نمی کنه , میگه تو که بابات انقد روشن فکره بش بگو ما هم دیگه رو دوست داریم , بیاد با بابای منم صحبت کنه دیگه .... 
         
 
یه دختر به پستم خورده بود از همه پسرا شاکی , کلی رو مخش کار کردم که بابا پسرا همشون بد نیستن , فلسفه چیدم کلی براش , از اونورم واسه دلارام فلسفه چیدم که من لیاقت تو رو ندارم و از این حرفا , امروز گفتم دیگه وقتشه به این دختره پیشنهاد بدم , دیدم مسیج زده " علی جان خیلی ممنونم ازت , من امروز با دیدن آرش فهمیدم که پسر خوب هم وجود داره , اگه حرفای تو نبود عمرا به این عشق حقیقی نمی رسیدم , فقط چون آرش خیلی غیرتیه من مجبورم تورو بلاک کنم عزیزم , بازم مرسی , بوس بوس " 
حالا هی من مسیج زدم بابا این پسرا همش دنبال سکسن , آرشه دروغ میگه مثه سگ , جونوره بابا ... ... 
از اونورم دلارام مسیج زده " علی راست میگی , واقعا تو در حد من نیستی , مرسی که نذاشتی وابسته بشیم و همین اول بهم گفتی که مسیرمون اشتباهه , بوس بوس " 
       
 
با رفیقم شرط بستم که میرم به یه دختری که روبرومون نشسته بود شماره میدم, گفت نمی گیره , اصلا حسابت نمی کنه 
رفتم پیش دختره با همون ترفند همیشگی که همیشه جواب میداد با یه نگاه مظلومی گفتم 
" خانوم این شماره رو بگیر جان مادرت, پاره نکن, از ما که دور شدی بنداز آشغالی , فقط جلو ما جان مادرت پاره نکن " 
دختره تا گرفت پاره کرد کلی هم غربتی بازی در آورد و آبرومونو برد, بعد با یه نگاه مظلومانه ای گفت 
" ببخشید , مجبور بودم , دوست پسرم اونور داره میبینتمون, رفته از بوفه چیزی بگیره" 
             
 
با دلارام و رفیقم و دوست دخترش بیرون بودیم, دو تا مامور بمون گیر دادن, خیلی با اعتماد به نفس گفتم " برو بچه , نذار زنگ بزنم بابام بیاد دهنتون و سرویس کنه" 
ماموره گرخید , گفت مگه بابات چی کارس؟ 
اومدم حرف بزنم یهو دلارام گفت " علی باز تو رو خدا چسی نیا , شر میشه مثه سری قبل, آقا این باباش معلم بازنشسته اس , بذارید ما بریم " 
ماموره به اون یکی گفت اون 3 تا رو بذا برن, این شازده رو سوار ماشین کن , بذا باباش بیاد دهنمون و سرویس کنه 
       
 
با رفیقم سر یه دختر توپ به اسم نیوشا شرط بستیم که کی میتونه زودتر مخشو بزنه, 
امروز اومدم دیدم رفیقم تو والم نوشته 
" علی مارمولک تو چرا با دلارام ریلیشن شیپ نمی زنی ؟ میترسی بقیه دخترا که تو آب نمک نگه داشتی بپرن ؟ " 
منم که میدونستم دلارام دو هفته ای اینترنت نمی تونه بیاد زیرش نوشتم 
" دلارام کیه ؟ " 
عصری اومدم دیدم نیوشا وال پست رفیقم و لایک کرده و دلارام زیرش کامنت داده 
" دلارام همون احمقیه که به پای توی الاغ نشسته, یه روز گفتم فیس بوک نمیام دم در آوردی ؟ " 
         
 
مادرم اینا واسه تعطیلات عید رفتن شمال, به بهونه ی پروژه نرفتم و زنگ زدم دلارام اومده پیشم, مشغول غدا درست کردن بود و منم پای لپ تاپ, اومد تو اتاق , بش گفتم اون بسته ماژیک منو از کشوی خودم میدی دلارام جون؟ 
چند دقیقه گذشت دیدم صدایی ازش در نمیاد, برگشتم دیدم داره منو چپ چپ نگاه می کنه, میگه اینا مال کدوم خریه خریدی؟ 
اومدم دیدم یه سرویس نقره خیلی شیک تو کشومه, گفتم عزیزم مال تو, مگه یادت رفته ؟ امروز سالگرد اولین روزیه که با هم شام بیرون خوردیم, 
کلی ذوق کرد و دونه دونه به خودش آویزون کرد سرویس و دیدم تهش یه نامه هست, توش نوشته بود 
" تقدیم به تنها عشقم , نیوشای عزیز به مناسبت چهارمین سالگرد آشنایی " 
دلارام خیلی شاکی گفت چهارمین سال کثافت ؟؟؟؟؟ 
وسایلشو جم کرد و هر چی گفتم توضیح میدم گوش نکرد و رفت 
1 ساعت بعد دیدم داداشم اس ام اس داده 
" من یه سرویس واسه نیوشا گرفتم , تو کشو تو گذاشتم , مامان جرئت نداره کشو تورو بگرده, یه تیکش کم بشه جرت میدم " 
       
 
دیدم از یه شماره ی رند بهم زنگ زدن ,آقای آرزومندی ؟ شما خانوم دلارام قدیری رو میشناسین ؟ گویا رابطه داشتین با هم , پدر ایشون از دستتون شکایت کرده , عصری با پدرتون تشریف بیارین اداره منکرات سعادت آباد 
منم مغزم سرویس شده, گفتم به بابااینا بگم, بعدا خودشون بفهمن خیلی گوه کاری میشه , 
به بابا گفتم , اول یه سیلی محکم خوابونده زیر گوشم , گفت هر چی بت بگن خودم 2 تا میذارم روش بدترشو بت میگم پسره ی بی حیا 
عصری داریم میریم , داشتیم ماشین و پارک می کردیم که دیدم همون شماره زنگ زده تا برداشتم دیدم یه صدای آشنایی میگه کجایی آقای آرزومندی ؟ دیدم از اونور صدای خنده ی یه سری آدم داره میاد , فهمیدم سرکاریه , 
کلی با خودم فک کردم الان به بابام بگم باز می خوابونه زیر گوش من , گفتم میریم اونجا میگن اشتباه شده دیگه بی خیال میشه 
رفتیم تو بابام گفت ما اون مورد شکایت پدر دختر هستیم , دیدم یه مرد سیبیل کلفتی از اونور اومد میگه تو جوجه اومدی دختر منو اغفال کردی ؟ با بابام منو 2 تایی گرفتن زیر کتک 
بعد کلی ضرب و شتم فهمیدن که اشتباه شده و مرد کلی معذرت خواهی کرده میگه از اولم گفتم دختر من انقدم خر نیست که گول تو بدقیافه ی سوسول و بخوره 
               
 

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ چهار شنبه 11 مرداد 1391برچسب:, ] [ 14:48 ] [ saeed ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

وبلاگی بسی دیدنی ، شنیدنی ، خواندنی ، تعریف کردنی و.... خلاصه .....
امکانات وب

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 95
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 120
بازدید ماه : 1555
بازدید کل : 64948
تعداد مطالب : 321
تعداد نظرات : 395
تعداد آنلاین : 1



Online User